زبانحال امام سجاد علیه السلام قبل از شهادت
من چهل سال غم و غصه مکرر دیدم نـرود از نـظـرم آنـچـه کـه آخـر دیـدم بلـبـلان از غـم گـلها همه بیتاب شدند غنـچـهها را همه پژمرده و پرپر دیدم کـوچـۀ تـنـگ نـدیـدم چـو عـمـویـم امّا تـنـگـی قـتـلگـه و پـیـکـر بیسـر دیدم مات و مبهوت نظر کردم و فریاد زدم جای یک زخم هلالی روی پیکر دیدم آنچه من دیـدهام ایکاش نبـیـند چشمی من خودم کاکـل او در کف لشکر دیدم از هـمه سختی گـودال همین بس باشد قـتل صبر پدر و نـیزه و خـنـجـر دیدم بوریا جمع تنش را همه بر عهده گرفت پی انگـشت پدر در هـمه جـا گـردیـدم با عـبا جـمع نمودم که نـریـزد عـباس پــارههــای تــنِ ســقــای دلاور دیــدم کاش میمُردم ازاین غـم که نبـیـنم امّا چـادر سـوخـتـه و پـارۀ خـواهـر دیـدم وای از شام که نـامـوس خدا را بُردند خـنـده و هـلـهـله در مـردم کـافـر دیدم سخت تر از همه بازار یهـودیها بود عـمهها را همه در حالت مضطر دیدم |